من چه احساسي دارم؟ تو چه احساسي داري؟

كودكان بايد به احساسات خود توجه كنند، پيش از آن كه بتوانند به احساسات ديگران توجه كنند.

درك اين مسئله كه ديگران در قبال موارد مختلف چه احساسي دارند،بخش بسيار مهمي از حل مشكلات بارز و مشخص روزمره اي است كه در زندگي ما روي مي دهد.براي تسكين خشم،ناكامي يا ترس فرد ديگري ، ابتدا بايد نسبت به اين موضوع كه طرف چه احساسي دارد، آگاهي و حساسيت پيدا كنيم.تنها راهي كه ياد مي گيريم كه به احساسات ديگران توجه كرده و آنها را جدي بگيريم، در وهله نخست در گرو اين است كه احساسات ديگران توجه كرده و آنها را جدي بگيريم و به آنها توجه كنيم.

رفتار كودكان كاملا به احساس شان در آن لحظه بستگي دارد.پيش از آن كه بتوانند با ابزار حساسيت به عواطف و هيجانات فرد ديگري به اخذ تصميمي دست بزنند،بايد نسبت به اين كه خودشان چه احساسي دارند،آگاهي و حساسيت داشته باشند.به عبارت ديگر،آموزش عاطفي(هيجاني) فرآيندي متوالي و گام به گام است. اين كه از كودك بخواهيم كه بدون تمركز روي احساسات خودش به احساسات فرد ديگري توجه كند مثا اين است كه پيش از آن ياد بگيرد سه چرخه سوار شود، از او بخواهيم كه دوچرخه سواري كند.

چگونه كودكان مي توانند به احساسات فكر كنند؟

همه كودكان در اوان كودكي گستره وسيعي از عواطف وهيجانات را تجربه مي كنند.آنچه كه مابين آنها تفاوت مي كند،اين است كه آنها قادر و علاقه مندند كه درباره احساساتشان فكر كنند واين كه چطور راجع به آن فكر كنند.

والدين مي توانند به طرق بسياري آگاهي عاطفي و هيجاني را در فرزندان شان ترغيب كنند، اما يك راه بسيار آسان وجود دارد كه تمام والدين بايد آن را امتحان كنند :از كودكان بپرسند وقتي درگير دعوا و زد و خورد با كسي هستند، كسي آنها را مورد تعريف و تمجيد قرار مي دهد، دريك بازي مي بازند،يا بهترين دوستشان آنها را طرد مي كند، چه احساسي دارند.اين سوال ساده پيام بسيار مهمي را به همه كودكان ارسال مي دارد. به آنها مي گويد "من به احساسات اهميت مي دهم،ومي خواهم كه تو نيز به آنها اهميت بدهي."

والدين هرچه بيشتر متوجه احساسات فزندشان باشند،فرزندان نيز بيشتر نسبت به آنها آگاهي پيدا مي كنند.سطح و درجه اي كه كودكان و بزرگترها نسبت به عواطف و هيجانات شان آگاهي دارند، به شكل وسيعي با يكديگر تفاوت دارد.كودكان به تدريج درباره عواطف و هيجانات شان مطلب مي آموزند. در سن چهارسالگي بسياري از كودكان قادرند كه درك كنند كه خودشان و ديگران:

  • احساساتي دارند كه مي تواند شناسايي شده و نام گذاري شود.
  • مي توانند در قبال يك چيز مشترك و يكسان در زمان هاي مختلف احساسات متفاوتي را داشته باشند.

اين دو بعد مختلف آگاهي عاطفي و هيجاني اثر بسيار عظيمي روي اين كه كودكان چگونه احساس مي كنند، فكر مي كنند و عمل مي كنند ،دارد.

در حول و حوش هشت سالگي، كودكان مي توانند شروع به درك بعد سومي كنند كه در واقع جنبه پيچيده تري از آگاهي عاطفي و هيجاني است. آن ها درك مي كنند كه خودشان ونيز ديگران :

  • مي توانند در قبال يك چيز يكسان و مشترك، احساسات متضاد و آميخته اي داشته باشند.

در يك جمع بندي، كودكاني كه درك مي كنند كه مردم مي توانند در قبال مسئله اي واحد در زمان هاي مختلف احساسات متفاوتي داشته باشند(اكندن احساس غم و اندوه مي كنم اما بعدا احساس شادي و خوشبختي خواهم كرد) يا ( مامان هميشه عصباني و خشمگين نيست) مي توانند روي عواطف و هيجانات مثبت تمركز كنند كه اين حالت در فايق آمدن بر يك آسيب آني و لحظه اي كمك شان مي كند.

با پسران و دختران تان درباره احساسات صحبت كنيد،حتي اگر به نظر برسد كه كركره را پايين كشيده اند و صمّ بكم روبه روي تان نشسته اند. به پسران و دخترانتان اجازه دهيد بدانند كه اگر هر وقت خواستند كه راجع به مسائل مختلف صحبت كنند،هميشه آماده و پذيرا خواهيد بود واز آنها حمايت خواهيد كرد. خود را از نظر عاطفي و هيجاني از فرزندان پسرتان دور نكنيد، حتي اگر رفتارهايي شبه "مردانه" از خود بروز دهند و به شما القاء كنند كه نياز دارند مستقل باشند.

 

  • از فرزندان تان بخواهد كه به شما بگويند در قبال يك مسئله خاص چه احساسي دارند، به جاي اين كه به آنها بگوييد كه شما فكر مي كنيد آنها چه احساسي دارند.
  • از فرزندتان بخواهيد تا به شما بگويند كه فكر مي كنند برادر يا خواهر يا دوست شان در قبال يك چيز خاص چه احساسي ممكن است داشته باشد.
  • وقتي فرزندتان درباره اين صحبت مي كنند كه درباره آنچه كه دربين يك دعوا و برخ.رد پيش آمد، چه احساسي دارند، از آنها بخواهيد كه درباره اين كه آيا طرف مقابل نيز همين احساس را داشته يا اين كه احساس متفاوتي به او دست داده،فكر كنند.
  • براي كمك كردن به فرزندتان تا با سرخوردگي ها و نااميدي ها در زندگي شان كناربيايند، آنها را راهنمايي كنيد تا درباره اين كه حالا چه احساسي دارند و بعدا چه احساسي ممكن است پيدا كنند، فكر كنند.
  • فرزندان تان را راهنمايي كنيد تا درباره عواطف و هيجانات آميخته وتركيبي ممكن فكر كنند. بدين ترتيب كه از آنها بخواهيد كه درباره اين موضوع فكر كنند كه آيا شده در قبال چيزي در آن واحد احساسات متضادي داشته باشند. بر روي نيمه ي پر ليوان تمركز كنيد تا به فرزندان تان كمك كنيد كه اضطرابات يا ساير تنش هاي هيجاني و عاطفي شان را تسكين بخشد.
  • با فرزندان تان راجع به عواطف و هيجانات مثبت و منفي صحبت كنيد.
  • منبع:كتاب پرورش متفكر
  • انتخاب و ويرايش: زينب معصوم زاده