ترس در کودکان

 

ترس از تنهایی در کودکان علت های مختلفی دارد. در سنین خاصی بسیاری از کودکان از تنهایی می ترسند. روزانه میلیونها مادر و پدر باید با ترس تنهایی فرزندان خود کنار بیایند. ترس از تنهایی یکی از شایع ترین ترس ها در بین کودکان، به ویژه کودکان خردسال است. اگر خانواده ها به طور مناسب با آن برخورد نکنند، می تواند بر سلامت عاطفی کودکان تأثیر مستقیم بگذارد. در این مقاله والدین نکاتی را برای کمک به فرزندان خود در مواجهه و غلبه بر این ترس پیدا خواهند کرد. به یاد داشته باشید، ترس از تنهایی در کودکان خردسال کاملاً طبیعی است. با کمک و حمایت فراوان، فرزند شما قادر خواهد بود بر آن غلبه کند. 


درک ترس از تنهایی در کودکان 

ترس ها جزئی اجتناب ناپذیر از دوران بچگی هستند. هنگام رعد و برق پشت کاناپه پنهان می شوند. مطمئن هستند چیزی در گنجه وجود دارد. چیزی مثل یک هیولا. واکنش هایی مثل بازی شبانه بی پایان حتی برای پنج دقیقه بیشتر، درخواست یک لیوان آب دیگر، اجتناب از خوابیدن خود به خودی و غیره، ابزاری است برای مقابله با ترس ها. وقتی این ترس ها شدت می گیرد، غریزه طبیعی غالباً در مسیر آرامش بخشیدن عمل می کند. والدین می گویند قول می دهم که زیر تخت چیزی نیست، اما در واقع، والدین نمی توانند و نباید همیشه برای کمک به بچه ها در حالت آماده باش به سر ببرند.
به طور کلی ترس از تنهایی در سن ۲ تا ۵ سالگی ایجاد می شود. در برخی موارد، ترس از تنهایی ممکن است با 
ترس از تاریکی و نیاز به خوابیدن با نور شب مرتبط  باشد. همچنین می تواند همراه با دیگر ترس های رایج دوران کودکی مانند تصویرسازی با لباس مبدل و تجسم چهره ی دلقک ها ظاهر شود.

ترس های رایج دوران کودکی

کودکان ممکن است به نسبت تفاوت های شخصیتی و موقعیتی که در آن قرار می گیرند ترس های متفاوتی را تجربه کنند. در ادامه به رایج ترین ترس هایی که کودکان احتمالا به شکل مشترک تجربه می کنند اشاره می کنیم.

  • تنها بودن و تاریکی
  • سگ یا سایر حیوانات بزرگ
  • اشکالات و اجسام و بلندی ارتفاع
  • گرفتن عکس یا رفتن به پزشک
  • صداهای ناآشنا یا بلند
  • هیولاهای خیالی یا "چیز" زیر تخت و غیره

 

 علت های تشدید ترس از تنهایی در کودکان

کودکان ممکن است پس از تجربه مواردی مانند: مورد سو استفاده واقع شدن، مرگ والدین، طلاق، خشونت خانگی، مشکلات اقتصادی در خانواده به این اختلال مبتلا شوند. یا بر اثر جدایی طولانی مدت از والدین، بی توجهی، سوء مصرف مواد والدین یا بیماری روانی هر یک از آنها، بیماری جدی یکی از اعضای خانواده، احساس تنهایی و چالش های مربوط به خودتنظیمی نیز ممکن است باعث ایجاد هراس از تنهایی در کودکان باشد. 

فرم بروز ترس از تنهایی در کودکان

در کودکان، اضطراب دلبستگی و اختلال اضطراب جدایی ممکن است برخی از علائم یکسان ترس از تنهایی را نشان دهد. اضطراب دلبستگی زمانی ایجاد می شود که کودک نتواند با سرپرست رابطه ای امن برقرار کند. یک فرد بالغ با این سبک دلبستگی ممکن است برای حفظ روابط نزدیک بسیار سخت تلاش کند یا ممکن است رفتار کنترل کننده یا چسبنده ای از خود نشان دهد. اضطراب جدایی بخشی عادی از رشد اولیه کودکی است. با این حال اگر کودکی دچار ناراحتی شدیدی است که در دوران کودکی ادامه دارد، ممکن است نشانه ای از اختلال اضطراب جدایی باشد. بزرگسالان نیز می توانند اختلال اضطراب جدایی را تجربه کنند.  

نحوه درک کودکان از زمان به عنوان یک عامل ترس

یکی از دلایلی که ممکن است کودکان از تنها ماندن بترسند این است که گذر زمان را متفاوت از بزرگسالان تجربه می کنند. به عنوان مثال، هنگامی که به آنها در مورد رخدادن چیزی در زمان مشخص قول می دهیم شاهد این هستیم که بچه ها بارها و بارها می پرسند آیا زمان آن فرا رسیده است؟ و واژه "بعدا" را برای پاسخ نمی پذیرند. این به این دلیل است که کودکان گذر زمان را به شکل متفاوتی درک می کنند. 
برای یک کودک خردسال، فقط چند دقیقه ممکن است یک سال به نظر برسد. این بدان معناست که اگر کودکی آخرین فردی باشد که از مدرسه خارج می شود چون مادر یا پدرفقط چند دقیقه دیر رسیده اند، ممکن است چند دقیقه انتظار را ساعت های طولانی تصور کنند. این تفاوت در برداشت، ممکن است حتی منجر به حمله وحشت شود. برخی از کودکان ممکن است در بهبودی از این نوع شرایط با بالا رفتن سن، مشکل داشته باشند. آنها ممکن است از بازگشت به مدرسه بترسند.  

ترس از تنهایی در کودکان طبیعی است

تقریباً هر کودکی روی زمین در دوران کودکی ترس از تنهایی را تجربه می کند. این طبیعی است و نباید باعث نگرانی شود. کودکان ممکن است از تنها ماندن بترسند حتی وقتی در کنار دیگران هستند. به عنوان مثال برخی از کودکان از رها شدن در محیط مدرسه می ترسند؛ حتی اگر آنجا توسط کودکان دیگر یا همکلاسی ها احاطه شده باشند. در این مورد، ترس ناشی از احساس نا امنی است. کودکان ممکن است هنگام بازی در اتاق خود احساس تنهایی کنند، حتی اگر بدانند والدین در همان نزدیکی ها هستند. در نوزادان، این ترس اغلب زمانی بوجود می آید که شخص دیگری به جز مادر یا پدر آن ها را از زمین برمی دارد و بغل می گیرد. 

همه ترسها نگران کننده نیستند

کمک به کودکان برای یادگیری مدیریت ترس هایی که به طور منظم با آنها روبرو هستند مانند ترس از تاریکی یا ترس از رفتن به پزشک، ضروری است. اما همه ترس ها به یک اندازه و شدت ایجاد نمی شوند. ترس هایی که در زندگی کودک تداخل ایجاد نمی کنند نیازی به غلبه بر آن ها وجود ندارد. به عنوان مثال، اگر کودکی فیلم های ترسناک دوست ندارد، خوب است. ضروری نیست که بر ترس از فیلم ها غلبه کند. چرا که این تصمیم مبنی بر تماشا نکردن ممکن است در واقع، گواهی بر مهارت های کودک برای دفاع از خود باشد. منشا تصمیم گیری برای اینکه من این ها را دوست ندارم، من تماشا نمی کنم، این است که فرزند شما برای نیازهای خود مرز تعیین کرده و می گوید: این خط محدودیت من است. بیشتر از این پیش نمی روم. 

علایم یک ترس هشدار دهنده

اگر ترس های کودک مداوم و بیش از حد شدید باشد یا در زندگی روزمره او تداخل ایجاد کند، احتمالا زمان آن فرا رسیده که به دنبال کمک باشید. علایمی که نشان می دهد ترس ممکن است چیزی بیشتر از یک حس عادی باشد عبارتند از:

  • وسواس نگران کننده: کودک بر موضوع ترس خود تمرکز می کند. اغلب در مورد آن فکر یا صحبت می کند. حتی زمانی که محرک ترسناک در دسترس نیست. به عنوان مثال، ماه ها قبل از ویزیت بعدی دندانپزشک خود، مضطرب می شود و این در رفتارهایش نمود دارد.
  • ترس هایی که توانایی کودک را در لذت بردن از زندگی یا شرکت در فعالیت ها محدود می کند. به عنوان مثال، از سفر رفتن کلاسی به پارک خودداری می کند زیرا ممکن است سگ در آنجا وجود داشته باشد.
  • ترس های شدید و خاص که باعث اختلال می شوند. علائم اضطراب شدید مانند حملات وحشت زدگی، رفتارهای اجباری، کناره گیری از فعالیت های مدرسه یا خانواده. 

 

تاثیر رفتار والدین در ترس از تنهایی در کودکان

به عنوان والدین، ​​یکی از وظایف شما این است که به فرزندان خود کمک کنید تا از هرگونه مشکل در زندگی خود با سلامت روان عبور کنند. یکی از این موارد ترس از تنهایی است. هرگز مشکلات آن ها را بی ارزش و بی اهمیت جلوه ندهید. هرچقدر نگرانی های کودک، کوچک یا بی اهمیت به نظر برسد، هرگز نباید آنها را تقلیل داده و ناچیز جلوه دهید. وقتی نگرانی های فرزندان را با بی توجهی رد می کنید، تنها چیزی که به آنها می آموزید این است که نمی توانند به شما اعتماد کنند.

1-ترس را به آنها یاد ندهید

برخی از والدین مرتکب این اشتباه می شوند که فرزندان خود را از انجام برخی کارها می ترسانند. به عنوان مثال تهدیدهایی مانند اگر شما در حال حاضر به رختخواب نروید، هیولای دیوانه می آید و شما را می گیرد. این شیوه فضای ترس را تداعی می کند. کودکانی که در چنین محیطی بزرگ شوند، ناامن و ترسو خواهند شد و در مواجهه با ترس های خود مشکل بیشتری دارند.
از سوی دیگر، محافظت بیش از حد به عنوان والدین آسان و البته مشکل ساز خواهد بود. مانند اینکه وقتی فرزندان در مهد کودک یا مدرسه مشکلی دارند، وسوسه می شوند وارد ماجرا شوند و مساله را برای کودک، حل کنند. مهم است که به کودکان اجازه دهیم مشکلات را خودشان حل کنند. این گامی است به سوی آنها اعتماد به نفس و عزت نفس را به دست می آورند.

2-احساس ترس آنها را درک کنید

به جای این که کودکان را مجبور کنید قبل از آمادگی مواجهه شدن با ترس خود مقابله کنند، از آنها بخواهید توضیح دهند که از چه چیزی می ترسند و چرا. تلاش برای درک ترس آنها از تنهایی به شما ابزار لازم برای مقابله با این مشکل را می دهد. وقتی در مورد این موضوع با فرزند خود صحبت می کنید، توجه کامل خود را به او جلب کنید. به این ترتیب، کودک متوجه می شود که به مشکلات آنها علاقه و توجه دارید. در آینده، انها در مورد چیزهایی که برایشان اتفاق می افتد با راحتی و اعتماد بیشتری با شما صحبت می کنند. 

آموزش چگونگی مدیریت ترس ها

بدون مداخله های همیشگی و نا به جا، والدین به کودک کمک می کنند تا اعتماد به نفس و استقلال لازم برای احساس کنترل بیشتر و ترس کمتر در زمان های مختلف و بزرگ شدن ایجاد شود. در ادامه  با چند شیوه ی مناسب برای رشد دادن این توانایی ها در کودک اشنا می شویم.

1-خودتنظیمی و خودکنترلی

چگونه می توانیم به بچه ها کمک کنیم احساس شجاعت کنند؟ نکته اصلی، در اموزش یک مهارت نامرئی به نام خود تنظیمی است. خودتنظیمی اساساً توانایی پردازش و مدیریت احساسات و رفتارهای شخصی به شیوه ای سالم است. مهارتی که به ما این توانایی را می دهد به شیوه ی درست ابراز وجود کنیم یا مسایل را بدون استفاده از رفتاری غلط، بررسی کنیم.
اکثر بزرگسالان به جای کودک خود تنظیمی را انجام می دهند. قبل از اینکه به خودتان اطمینان دهید که هیچ چیز ترسناکی در مورد یک اتاق تاریک وجود ندارد، یک لحظه فکر کنید. خود را جای کودک بگذارید. برای کودکان، ایجاد خودتنظیمی نیاز به زمان، تمرین و فضا برای یادگیری دارد. اینکه شما به جای کودک خودتنظیمی می کنید درواقع کودک را از فرصت یادگیری محروم می کنید. این بدان معناست که والدین با این کار، خود را راحت می کنند و اجازه نمی دهند بچه ها هنگام فهمیدن مسائل، کمی ناراحتی را تجربه کنند.

2-ترس از تنهایی در کودکان نگران کننده نیست

مددکاران اجتماعی حوزه ی کودک معتقدند ترسیدن گاهی اوقات یک بخش طبیعی و سالم برای بزرگ و بالغ شدن است. در حالی که متأسفانه بچه ها گاهی اوقات با چیزهایی واقعاً ترسناک روبرو می شوند، بیشتر ترس های کودکی تهدیدی واقعی نیستند. هیولای درون گنجه فقط یک کت قدیمی است که شما قصد دارید روز بعد به تن کنید. این ترس ها به این معنی است که در واقع فرصتی ایده آل برای بچه ها ارائه می شود تا بر مهارت های خود تنظیمیشان کار کنند. اما برای اینکه این اتفاق بیفتد، والدین ابتدا باید نگرانی خود را برطرف کنند.

3- آموزش خود تنظیمی

هدف نهایی این است که بچه ها فرصت پیدا کنند که بتوانند از پس شرایط سخت برآیند. اما برای بسیاری از والدین شنیدن این امر راحت تر از انجام دادنش است. وقتی می بینید که کودکتان در شرایط ناراحتی است، واکنش طبیعی این است که بخواهید مساله را برطرف کنید. مخصوصاً اگر راه حل آسان به نظر برسد.
وارد میدان شدن برای رفع ناراحتی ممکن است به کودک کمک کند که در لحظه کمتر بترسد و احساس بهتری نسبت به شما داشته باشد؛ اما در دراز مدت می تواند یادگیری نحوه آرام کردن خود را برای او دشوارتر کند. خاطرنشان می شود اگر بچه ها این پیام را دریافت کنند که مادر یا پدر همیشه برای ایجاد آرامش حضور دارند انگیزه یا فرصتی برای یادگیری نحوه انجام کار را از دست می دهند. 
 

نکات کاربردی برای مقابله با ترس از تنهایی در کودکان

تاکید بر عدم کمک زیاد والدین بدان معنا نیست که همه حمایت ها را کنار بگذارید. ما در مورد گذاشتن ناگهانی فرزند در اتاق خواب تاریک و گفتن شب بخیر، شجاع باش! صبح میبینمت! صحبت نمی کنیم. راشل بوسمن، روانشناس بالینی در موسسه ذهن کودک می گوید هدف این است که بچه ها را به آرامی و صبوری راهنمایی کنید تا زمانی که آنها آماده به دست گرفتن کنترل اوضاع شوند. هدف این است که داربست های مورد نیاز چیده شوند تا کودکان بتوانند به تنهایی روی آن ها بایستند. بنابراین سوال این است که بهترین راه کمک (بدون کمک زیاد) چیست؟

شیوه ی صحیح کمک کردن والدین برای مدیریت ترس ها

به کودک خود کمک کنید تا در مورد آنچه او را می ترساند صحبت کند. بچه ها ممکن است بدانند از چه چیزی می ترسند، اما واژه مناسب برای توضیح نداشته باشند. پرسیدن سوالات خاص از کودک می تواند کمک کننده باشد. به عنوان مثال، اگر کودکی از سگ می ترسد، می توانید بگویید چه چیزی سگ ها را برایت ترسناک می کند؟ آیا سگی تا حالا غافلگیرت کرده یا دنبالت دویده؟ هنگامی که درک بهتری از آنچه فرزند از آن می ترسد داشته باشید، تصور روشنی از نحوه کمک به او در حل مشکل خواهید داشت. 

1- تأیید کنید، سپس ادامه دهید

هنگامی که می دانید منشا ترس چیست و کجاست، به فرزند خود اطلاع دهید که شما هم آن را جدی می گیرید. هنگامی که یک کودک می گوید چیزی ترسناک است، به احتمال بسیار زیاد از نظر ما ترسناک نخواهد بود. اما تاکید بر این است که با تأیید احساسات کودک پیش بروید. به عنوان مثال، به جای گفتن اوه بیا، دیدی؟ اینکه ترسناک نبود! یا از چه چیزی باید ترسید، اینکه ترس ندارد، احساس کودک را غلط و اشتباه جلوه ندهید. در عوض بگویید: وای، به نظر می رسد که ترسیده ای. یا من می دانم که بسیاری از بچه ها نگران این موضوع می شوند و از این می ترسند. هنگامی که اطمینان خاطر دادید، مهم است که سریع به سمت هدایت خودتنظیمی حرکت کنید. در مورد نحوه همکاری با او صحبت کنید تا به کودک کمک کنید احساس شجاعت کند و به نقطه ای برسد که بتواند ترس را به تنهایی مدیریت کند.

2- طرح ریزی یک نقشه

برای تعیین اهداف منطقی با فرزند خود تمرین کنید. به عنوان نمونه، اگر او معمولاً هنگام خواب به شما نیاز دارد و می خواهد که در اتاق بنشینید، می توانید موافقت کنید. اما برنامه ریزی کنید تا یک هفته بعد او سعی کند چراغ را خودش خاموش کرده و به تنهایی بخوابد. هنگامی که هدف را تعیین کردید، در مورد مراحلی که برای رسیدن به آن قدم برمی دارید با کودک صحبت کنید. سپس صبور باشید و منتظر نتیجه بمانید.

3- نمونه ای از طراحی یک نقشه

شب اول: موافقت کنید که دو کتاب بخوانید و چراغ ها را خاموش کنید. چراغ خواب را روشن کنید و سپس بی سر و صدا با او بنشینید. بدون صحبت و بازی تا زمانی که او به خواب برود.
شب دوم: یک کتاب بخوانید. سپس چراغ ها را خاموش کرده و چراغ خواب را روشن کنید. بعد بیرون بروید و لای در را باز بگذارید.
شب سوم: یک کتاب بخوانید. سپس نور شب روشن شود و در بسته شود.
شب چهارم: یک کتاب بخوانید. سپس چراغ ها را خاموش کنید و در بسته شود.

4- تشویق کنید و صبور باشید

والدین به یاد داشته باشند که تغییر، زمان می برد و ترس یک احساس بسیار قدرتمند است. ثابت قدم باشید و کار سخت فرزند خود را تحسین کنید. بگویید: من مطمین بودم که واقعاً شجاع هستی. میدونستم میتونی نیم ساعت در اتاق خودت بمانی. ببینیم فردا می توانیم بیشتر بمانیم یا نه. 

سخن آخر درباره ترس از تنهایی در کودکان

کودکان از هر چیزی که بترسند، والدین موظفند به ترس های فرزندان خود توجه زیادی داشته باشند. بهتر است آنها را جدی بگیرند تا بتوانند به موقع کمک مورد نیاز را ارائه دهند. اگر به نظر می رسد ترس های کودک جدی تر از شکل عادی سایر کودکان هستند، وقت بگذارید و با یک متخصص صحبت کنید تا ببینید آیا کمک بیشتری لازم است یا خیر.