خانواده و تربيت

خانواده کوچکترین واحد و نهاد اجتماعی است که در طول زمان ،متناسب با تغیرات به وجود آمده و همواره دستخوش تحولات کمی و کیفی اوده است. با وجود اینکه صاحبنظران معتقدند:"خانواده حلقه ی اتصال فرد به جامعه و غنی ترین حوزه ی ارتباطات است"ولی آیا فکر کرده ایم که:

  1. ویژگی های خانواده چیست؟
  2. مهم ترین کارکردهای خانواده چیست؟
  3. منظور از تربیت خانوادگی چیست؟
  4. نقش پدر و مادر در تربیت فرزندان چیست؟
  5. در تربیت فرزندان چه روش تربیتی کارسازتر است؟
  6. خصائص مثبت را چگونه در خانواده تقویت کنیم؟
  7. فرصت های تربیتی در خانواده کدام است؟
  8. و........؟

ازآن جایی که نهاد خانواده جایگزین بردار نبوده و لازمه ی حیات انسانی و اجتماعی و حتی درمان آسیب ها و بیماری های جامعه بدون توجه به خانواده ناممکن است.

هدف تربیت خانوادگی:

از اهم تربیت فرزندان در خانه می توان موارد زیر رابرشمرد:

  1. توانایی:یعنی او بتواند مشکلات عادی زندگی را حل کند. اگر والدین بتوانند مشکلات خود را حل کنند عملا به فرزندان خود آموزش توانایی داده اند. مثلا همسرانی که نمی توانند با هم ارتباطی منطقی داشته باشند به فرزندان خود می آموزند که چنین ارتباطی ممکن نیست و یا مادری که از سوسک می ترسد وجیغ می کشد نمی تواند فرزندی شجاع پرورش دهد.
  2. سازگاری: انسان سازگار کسی است که دنبال قهر و دعوا نیست،دنبال باز کردن گره هاست نه گره انداختن. اوکسی است که سلام می کند، لبخند می زند، دستش را برای فشردن دست دیگران دراز می کند. کودک سازگاری یا عدم سازگاری را ابتدا از رفتار پدر و مادر می آموزد(مثلا اگر بارها بشقاب پرت کردن ودر کوبیدن وقهر و دعوا کردن و...آن ها را دیده باشد ولی مهربانی آن ها را کمتر دیده باشد اگر با دیگران سازگاری نداشت اصلا جای تعجب نخواهد بود.)
  3. مسئولیت پذیری: انسان،متعهد و مسئول آفریده شده است. مسئول در برابر خود، دیگران،نسل گذشته وآینده ،مسئول در برابر محیط زیست،تاریخ،فرهنگ و هنر،دربرابر همه بشریت ،یقینا بنیان مسئولیت پذیری ذر خانواده است.

چگونه والدین موثری باشیم؟

  1. از کلمات و عبارات محبت آمیز استفاده کنیم:دانستن این نکته که چگونه بتوانیم از فرزندان خود انتقاد کنیم مطمئنا در بهبود رابطه بین ما تاثیر بسیار مهمی خواهد داشتوتحسین وستایش فرزندان در موافعی که آن ها انتظار دارند نشان دهنده این است که ما به وظیفه خود عمل کرده ایم.
  • اما اگر بتوانیم هر چند وقت یکبار به کودک عبارات محبت آمیز بگوییم به خصوص موقعی که اصلا انتظار آن را ندارد این عمل به او نشان می دهد که او همیشه صفتی که شایسته تحسین شدن باشد را دارد.
  • اگر اورا به خاطر کار خوبی که انجام داده تحسین کنیم او می آموزد که یک کار خوب سرچشمه ی هزارن احساس لطیف دیگر باشد.
  • اگر از خوبی های دیگران در حضور او صحبت کنیم او می آموزد که به دیگران احساس خوب و مثبتی داشته باشد،حتی وقتی که در آن جا حضور ندارند.
  • اگر از زیبایی یک پدیده طبیعی ، یک درخت یا غروب خورشید برای او صحبت کنیم او می آموزد که نسبت به چ
  • پدیده هایی که در زندگی روزمره شاهد آن است احساس رضایت داشته باشد.
  1. مسئولیت کارهایی را که می تواند انجام دهد به او واگذار کنیم:اگر والدینی تصور کنند که باید تمام کارهای فرزندشان را انجام دهند مطمئن باشند که او هیچگاه احساس مسئولیت نمی کند واستقلال را تجربه نخواهد کرد پس کارهای شخصی قرزند را به خودش واگذار کنیم.
  • به فرزندان فرصت تقاضای کمک را بدهیم نه این که همواره و بدون دلیل ودرخواست به آن ها کمک کنیم.
  • وقتی از ما تقاضای کمک کرد از او بپرسیم:من چه کاری می توانم برای تو انجام بدهم؟ در این صورت یاد می گیرند که جواب منطقی بدهد؟

 

  1. هیچ گاه با فرزندان وارد جنگ قدرت نشویم:جنگ قدرت معمممولا زمانی   رخ می دهد که   کسی فکر کند اختیار واررراده خود را از دستتت داددده است وبرای بدست آوردن   دوباررره آن تلاش می کند. گاهی مواقع فرزندان کنترل والدین را به منزله از دست دادن قدرت خود تلقی می کنند به همین دلیل عصبی و یا افسرده می شوند.برای حل این مشکل   پیشنهاد می شود:
  • به جای دستور دادن از او سوال کنیم ،مثلا به جای اینکه بگوییم"از پای کامپیوتر پاشو" بگوییم"فکر نمی کنی به اندازه کافی بازی کردی؟"
  • به فرزند بیش از یک گزینه برای انتخاب کردن پیشنهاد کنیم،مثلا به جای اینکه بگوییم"صدای موسیقی را قطع کن" بگوییم "صدای موسیقی را کم کن یا برو تو اتاق گوش کن ".
  • استفاده از حربه خنده و شوخی در هنگام وقوع جنگ قدرت واوج عصبانیت می تواندپایانی بر این جدال باشد.
  1. در صورت اشتباه یا عدم عمل به وعده خود عذر خواهی می کنیم:برخی والدین معذرت خواهی از فرزند را نشانه ضعف خود می دانند ویا برخی معتقدند تنها راه آموزش کودکان اعمال قدرت است. در صورتی که اولین گام موثر در برقراری ارتباط حسنه با فرزندان این است که یاد بگیریم وقتی اشتباه کردیم عذر خواهی نماییم. به یاد داشته باشیم که:
  • نباید از عذر خواهی به عنوان ترفندی برای آرام کردن شرایط استفاده کنیم بلکه باید با صداقت و آگاهی کامل صورت گیرد.
  • وقتی از کودک عذر خواهی می کنیم او یاد می گیرد که هر فردی می تواند انسان خوبی باشد اما مرتکب اشتباه هم بشود.
  • اومی آموزد که باید اشتباهات خودرا بپذیرد تا بتواند آنها را تصحیح کند.
  • او می آموزد اگرچه عذر خواهی کار مشکلی است اما انسان باید توانایی انجام آن کاررا داشته باشد.
  • عذرخواهی نمونه عینی آموزش صداقت به کودکان است.
  • او می آموزد که عذر خواهی گوهای از احترام به طرف مقابل است.
  • به او می آموزند که او هم میتواند از پدرومادرش معذرت خواهی کند و به این وسیله خود رااز احساس پشیمانی برهاند.
  1. سخن فرزندان را خوب گوش کنیم:بیان احساسات و عواطف فرزندان در کودکی بیشتر است که معمولا به دلیل جدی نگرفتن از سوی والدین روز به روز از بیان آنها کاسته شده به طوری که در دوره نوجوانی و جوانی به حداقل ممکن میرسد پس حرف های فرزندان را باصبر و حوصله وخوب گوش کنیم چون گاهی فرصت ها بسیار آهسته در می زنند.
  2. همدل باشیم: اگر بتوانیم مسائل و مشکلات پیش آمده را از دریچه ذهن و چشم دیگر اعضای خانواده بنگریم توانسته ایم همدلی را در خانواده خود توسعه دهیم.
  3. باز خورد احساسات داشته باشیم: هنگام گفتگو با اعضای خانواده سعی کنیم کمتر حرف بزنیم و بیشتر گوش کنیم و موقعی که طرف مقابل صحبت میکند به چشم های او نگاه کنیم و با استفاده از کلمات و عبارات مناسب به احساسات بیان شده ی او پاسخ مناسب دهیم.
  4. الگوی خوب فرزندان باشیم: به یاد داشته باشیم رفتار قرزندان تا حد زیادی متاثر از تغییر رفتار ما می باشد.
  5. نقاط قوت ها را تاکید کنیم: برای عزت نفس و خود باروری ورفع نقاط ضعف هریک از اعضای خانواده بهتر است به جای عیب جویی و به رخ کشیدن عیوب آنان بر نقاط قوت و توانایی های اعضای خانواده تاکید کنیم.

منبع:موسسه فرهنگي و آموزشي اشاره تربيتي

انتخاب موضوع و ویرایش: زينب معصوم زاده