بحران میانسالی، پدیده ای طبیعی در زندگی هر انسان است که به عنوان پلی برای عبور از دوران جوانی به میانسالی در نظر گرفته می شود. در این دوره فرد به بازنگری کلی از تمام سال های زندگی خود می پردازد و ممکن است در طی این فرآیند دچار حالات روانی مانند افسردگی و بیقراری شود. بحران میانسالی عموما بین سنین 35 تا 55 سال برای اکثر افراد اتفاق می افتد و هر دو جنس زن و مرد را به یک اندازه می تواند درگیر کند. در صورتی که فرد شیوه مقابله ی صحیح با بحران میانسالی را به کار نگیرد ممکن است دچار مشکلات روانی، عاطفی، جسمی و حتی مالی شود. این مقاله به بررسی عوامل و نشانه های ایجاد بحران میانسالی و راهکارهای صحیح مقابله با آن می پردازد.
بحران میانسالی چگونه اتفاق می افتد
معمولا بین سنین 35 تا 55 سال، ممکن است افراد دچار بحران میانسالی شوند. بحران میانسالی هر دو جنس زن و مرد را می تواند درگیر خود کند. زمانی که فرد دچار بحران میانسالی می شود به طور مداوم در ذهن خود آرزوها و خواسته های دوران جوانیش را با دستاوردهای زمان حال خود مقایسه می کند. فرد به صورت وسواس گونه ای خود و اهدافش را مورد ارزیابی قرار می دهد و چانچه به خواسته های دوران جوانی خود نرسیده باشد یا میزان رضایت از زندگی در طی سال های اخیر در او کم بوده باشد دچار نوعی افسردگی و سرخوردگی همراه با ناامیدی و احساس شکست می شود.
1-تفکر درباره مرگ
بیشتر افرادی که دجار بحران میانسالی می شوند به طور مداوم به مرگ فکر می کنند و از وقوع آن هراس دارند. آن ها ممکن است تصور کنند که تمام مدت عمر خود را در بیهودگی سپری کرده اند و نوعی احساس پوچی به آن ها دست دهد. فردی که دچار بحران میانسالی می شود تمام عمر و جوانی و زندگی خود را از دست رفته می پندارد و شاید اهداف و آرزوهای دوران زندگی خود را پوچ و بی معنا تصور کند.
2-گوشه گیری و انزوا
به همین سبب گوشه گیر و منزوی و افسرده می شود و یا ممکن است به صورت هیجانی به این احساسات درونی خود واکنش نشان داده و دست به گرفتن تصمیم های عجیب و غریب در زندگی بزند. به عنوان مثال دیده می شود فردی که دچار بحران میانسالی شده مسبت به همسر و فرزندان خود بی علاقه می شود و اقدام به ازدواج مجدد می کند یا نسبت به شغل خود متنفر شده و می خواهد کار دیگری انجام دهد. به طور کلی فرد بی قرار و آشفته است، تصمیم های هیجانی و بدون فکر زیادی می گیرد. زندگی او از تعادل خارج می شود و بسته به میزان شدت بحران ممکن است شکست های مالی و عاطفی و خانوادگی به خود و اطرافیانش وارد سازد.
افرادی که دچار بحران شدیدتر می شوند
بحران میانسالی تقریبا برای تمام افراد چه زن و چه مرد ممکن است اتفاق بیفتد اما برای برخی افراد علائم خفیف تری دارد و فرد قادر است در عرض مدت کوتاهی به بحران میانسالی غلبه کند اما برخی افراد علائم شدیدتری را تجربه می کنند به طوری که ممکن است چندین سال پیاپی با بحران میانسالی دست به گریبان شده و با تصمیم گیری های هیجانی و بدون فکر یا رفتن به حالت انزوا و گوشه گیری در افسردگی، زندگی خود را از حالت تعادل خارج سازند.
افرادی که هدف و برنامه ی خاصی در زندگی خود نداشته اند یا کسانی که به هر دلیلی به خواسته های دوران جوانی خود نرسیده اند و رضایت کمی از زندگی خود دارند بیشتر از سایر افراد در معرض ابتلا به بحران میانسالی قرار دارند. هم چنین افرادی که اتفاقات ناخوشایند زندگی در سنین بالای 35 سال اعم از طلاق، فوت همسر یا فرزند، اعتیاد، ورشکسته شدن از لحاظ
مالی، شکست عاطفی یا شغلی را تجربه کرده اند و زخم های عاطفی آنها هنوز التیام پیدا نکرده نیز ممکن است بحران میانسالی را با شدت بیشتری تجربه کنند.
هم چنین افرادی که تمام انرژی، نشاط جوانی و زندگی خود را فدای اولویت های والدین، همسر یا فرزندان خود می کنند و از خواسته های خود به نفع دیگران کناره گیری می کنند نیز بیش از سایر افرادی که برای اهداف خود ارزش بیشتری قائل هستند، مستعد تجربه بحران چهل سالگی هستند.
نشانه ها
نشانه هایی وجود دارد که به شما کمک می کند تا تشخیص دهید دچار بحران میانسالی شده اید یا خیر این نشانه ها عموما شامل موارد زیر هستند.
- احساس پوچی و فقدان
- غم و دلتنگی شدید که دلیل واضحی ندارد
- ترس از مرگ و فکر کردن بیش از حد به آن
- احساس این که عمرتان را از دست داده اید
- تمایل شدید به تغییر زندگی، ازدواج مجدد یا تغییر شغل
- تصمیم گیری های هیجانی و شتاب زده
- تغییر خلق و خو و ایراد گرفتن از همه چیز
- تحریک پذیری عصبی
- افسردگی و انزوا
- کنار گذاشتن دوستی و ارتباط با هم سالان
- وسواس به تیپ و ظاهر خود پیدا کردن
- اختلال خواب
- احساس ناامیدی و سرخوردگی
- روی آوردن به مصرف الکل و مواد مخدر
- بیهوده دانستن زندگی
- درگیری و مشاجره های غیر منطقی با اطرافیان
درمان بحران میانسالی در مردان
خوشبختانه بحران میانسالی اتفاق سخت و ناگواری نیست که نشود با آن مقابله کرد بلکه راهکارهایی وجود دارد که به شما کمک می کند بر بحران میانسالی غلبه کرده و علائم آن را در زندگی خود به طور کامل از بین ببرید و به زندگی عادی خود برگردید. در زیر به مهم ترین راهکار ها برای غلبه بر بحران میانسالی اشاره می کنیم:
1-پذیرش
کسب آگاهی در مورد بحران میانسالی و پذیرش این موضوع که با آن دست به گریبان هستید به شما کمک می کند تا وضعیت زندگی خود را بهتر درک کرده و احساسات و افکار درونی خود را بپذیرید. انکار واقعیت موجود نه تنها سبب حل شدن مشکلات شما نمی شود بلکه به شدت آن می افزاید و باعث قدرت گرفتن افکار منفی و شرایط منفی شما می شود. بنابراین هیچ ترسی ندارد که بپذیرید برای مدتی در زندگی خود دچار بحران میانسالی شده اید و این چالشی برای شماست که به راحتی می توانید بر آن فائق آیید.
به علاوه زمانی که شروع به تحقیق کردن در مورد بحران میانسالی کنید متوجه می شوید که تنها شما نیستید که چنین شرایطی دارید بنابراین مشکلاتتان را شخصی نمی پندارید و می دانید که هر کسی در طول عمر خود ممکن است بحران میانسالی را تجربه کند. همین موضوع سبب می شود راحت تر با خودتان کنار بیایید پس طول مدت بحران میانسالی خود به خود کمتر می شود.
2-صبر و آرامش
بحران میانسالی ممکن است موجب گرفتن تصمیم های بدون فکر و شتاب زده و انجام اقدامات هیجانی شود. از آن جایی که فردی که در بحران میانسالی به سر می برد افکار منفی آشفته ای در ذهن خود دارد ممکن است برای رهایی از آن ها دست به اقدامات هیجانی بزند و سپس زمانی پشیمان شود که سود چندانی به حالش ندارد. وقوع این موارد به شدت بحران میانسالی در افراد می افزاید زیرا با تصمیم گیری های نا به هنگام زندگی خود را مستعد شکست های مالی و عاطفی بسیاری می کنند.
توصیه می شود تا حد امکان قبل از گرفتن تصمیم برای ازدواج مجدد، تغییر شغل یا محل زندگی و اقداماتی از این قبیل که زندگی شما و اطرافیان شما را به شدت تحت الشعاع قرار می دهد مدت زمانی را به فکر کردن و بررسی تمام جوانب موضوع اختصاص دهید یا با فرد آگاه و متخصصی مشورت نمائید تا از شکست های متوالی و شدت یافتن بحران میانسالی جلوگیری شود.
3-عدم انزوای اجتماعی
از گوشه گیری و انزوا دوری کنید. سعی کنید روزانه مدتی را به مطالعه، گردش یا نرمش صبحگاهی اختصاص دهید. ارتباط خود را با دوستان و هم سالان خود قطع نکنید و به طور کلی از هر شرایطی که می دانید شما را به سمت افکار منفی و افسردگی سوق می دهد دوری کنید. در عوض زمان بیشتری را با خانواده و دوستان خود سپری کنید. دوستی با طبیعت، مسافرت و تفریح، رفتن به مکان های دیدنی که تا به حال مشاهده نکرده اید نیز گزینه های مناسبی برای رهایی از انزوا و افکار منفی و بی قراری های دوران بحران میانسالی می باشد.
4- تعیین اهداف جدید
اگر جزو آن دسته از افرادی هستید که به خاطر فرزندان، پدر و مادر یا همسر خود از علایق و خواسته های خودتان دست کشیده و زندگی خود را فدای اولویت های آنان و مراقبت از دیگران کرده اید شاید بحران میانسالی برای شما نه یک شرایط سخت بلکه به عنوان فرصتی شگفت انگیز برای بیداری شما و دنبال کردن علایق و رویاهای شما باشد. بحران میانسالی اتفاق ترسناکی نیست بلکه شاید وقوع آن در زندگی شما برای رشد و تکاملتان لازم و ضروری بوده است. به بحران میانسالی به عنوان یک فرصت جدید رو به رشد نگاه کنید.
اهداف دوران جوانی که فراموش کرده بودید یا به هر دلیلی خودتان را مجاب کرده بودید که آن ها را رها کنید اکنون می توانید دوباره آن ها را به خاطر بیاورید یا اهداف جدیدی برای خودتان خلق کرده و برای دستیابی به آن ها تلاش کنید.هدف از زندگی خود را تعیین کنید. اگر از گذر عمرتان به وحشت افتاده اید به خاطر داشته باشید که هر سن و سالی که داشته باشید در هر حال زندگی جریان دارد و شما باید از هر فرصتی برای رسیدن به خواسته ها و خلق یک زندگی بهتر استفاده کنید.
5-شرکت در فعالیت های خیرخواهانه
شرکت در فعالیت های خیرخواهانه و انجمن های نیکوکاری به همراه تقویت معنویت می تواند یک راهکار قوی برای غلبه بر احساس بیهودگی و پوچی باشد که بحران میانسالی با خود به همراه دارد. اگر توان مالی خوبی دارید در مراکز نیکوکاری به صورت داوطلبانه حاضر شده و در فعالیت های آن ها سهیم شوید تا ببینید که کمک به دیگران و دیدن خوشحالی آن ها از کمک های شما تا چه حد حس سرزندگی به خود شما نیز منتقل می کند.
برای این کار نیازی به توان مالی بالایی هم ندارید شما می توانید با خرید یک جعبه مداد رنگی و چند دفتر و خودکار نیز شادی را به قلب کودکان هدیه دهید تا از معجزاتی که شادی آن ها برای روحیات شما به ارمغان می آورد، شگفت زده شوید. کمک کردن به دیگران به هر شیوه ای که باشد به خودتان کمک می کند تا از احساس پوچی و افسردگی که به هنگام بحران میانسالی در شما پدید آمده است رها شوید.
6-رها کردن احساسات و افکار منفی
با هم سالان و دوستان خود یا افرادی که در کنار آن ها احساس صمیمیت و همدلی دارید درباره حالات و افکار و احساساتی که طی بحران میانسالی دارید گفتگو کنید. گاهی اوقات داشتن یک گوش شنوا و فرد همدلی که با آرامش به گفته های شما گوش می دهد می تواند مانند یک مسکن روحی قوی عمل کند.
اگر چنین فردی در اطرافیان خود سراغ ندارید می توانید از مشاوره تلفنی فردی نیز برای خالی کردن احساسات منفیتان و رهایی از تشویش های ذهنی استفاده کنید. صحبت کردن در مورد آنچه در درون خود احساس می کنید باعث می شود متوجه شوید که حجم بزرگی از افکار منفی که داشته اید نوعی توهم بوده و واقعی نیستند بنابراین احساس بهتری خواهید داشت.
هم چنین برای این کار می توانید از روش نوشتن نیز بهره بگیرید. تمام افکار و احساساتی که در ذهنتان تلنبار شده است و شما را آزار می دهد را در یک برگه کاغذ برای کاهش استرس بنویسید. سپس یک بار از روی آن ها بخوانید. بعد از این که از دست افکارتان خلاص شدید متوجه می شوید که افکار منفیتان تا چه غیر منطقی و واهی بوده اند.
سخن آخر در مورد درمان بحران میانسالی در مردان
بحران میانسالی را نباید در وجود خود انکار کنید. پذیرش این که در بحران میانسالی به سر می برید و این مورد نیز مانند سایر مراحل زندگی شما موقت است می تواند به شما کمک کند تا این مرحله از زندگیتان را نیز پشت سر بگذارید. افزایش آرامش، تقویت معنویت و پرداختن به علایق شخصیتان تا حد زیادی می تواند به شما در بیرون آمدن از شرایط بحران کمک کند. به خاطر داشته باشید که بحران میانسالی بر خلاف نامش چیز ترسناکی نیست و ممکن است باعث رشد شما نیز بشود.
اگر برخورد صحیحی با شرایط بحران میانسالی داشته باشید آن می تواند نقطه عطفی در زندگی شما باشد چرا که باعث می شود با دقت و ریزبینی بیشتری به عملکرد خودتان در زندگی نگاه کنید و تصمیمات بهتری برای زندگی خود گرفته و مسیر های جدیدی در زندگی خود بیافرینید. در این راستا مشاوره روانشناسی شما را برای گرفتن تصمیمات بهتر و رهایی از این بحران راهنمایی می نماید.