رابطه هوش و اختلال دو قطبی

هوش دو قطبی ها 

  • آیا هوش دو قطبی ها بالاتر از سایرین است؟ آیا افرادی که هوش بالاتری دارند بیشتر در معرض ابتلا به اختلال دوقطبی هستند؟ تحقیقات نشان می‌دهند که ارتباط اولیه ای بین اختلال دوقطبی و هوش و خلاقیت در سطحی بالاتر از حد متوسط ​​وجود دارد. یافته ها حاکی از این است که هوش، خلاقیت و اختلال دوقطبی ممکن است در زمینه های ژنتیکی مشترک باشند. طبق مطالعه ای که ضریب هوشی بالای دوران کودکی را با ویژگی های دوقطبی در آینده مرتبط می کند اختلالات خلقی جدی مانند دوقطبی بهایی است که انسان ها برای هوش و خلاقیت خود می پردازند. همه افراد مبتلا به اختلال دوقطبی باهوش نیستند و همه افراد خلاق و باهوش به اختلال دوقطبی مبتلا نیستند. اما بین ژن هایی که منجر به اختلال دوقطبی می شوند و خلاقیت فرد ارتباط وجود دارد. 

 

مروری بر اختلال دوقطبی

اختلال دوقطبی یک وضعیت عصبی شناختی است که با تغییرات و اختلالات خلقی به ویژه بین دوره های شیدایی و افسردگی مشخص می شود. شایع ترین انواع آن اختلال دوقطبی نوع I و اختلال دوقطبی نوع II می باشد. تصور می‌شود که اختلال دوقطبی از هر ۱۰۰ نفر در بریتانیا یک نفر را مبتلا می‌کند و با دوره‌هایی از افسردگی و به دنبال آن دوره‌هایی از شیدایی مشخص می‌شود که در طی آن افراد مبتلا دچار احساس شادی، جاه‌طلبی و خلاقیت بیش از اندازه و غیر قابل کنترلی می شوند.
همچنین می تواند شامل دوره های
 سایکوز یا روان پریشی نیز باشد. ۴.۴ درصد از بزرگسالان امریکا به شکل قابل توجهی شروع اختلال دوقطبی را در مقطعی از زندگی خود تجربه می کنند. علائم شایع عبارتند از پرخوری، نوشیدن زیاد مواد الکلی، مصرف مواد مخدر، بی بند و باری جنسی و ولگردی کردن.
تقریباً ۸۳ درصد از مبتلایان به اختلال دوقطبی گزارش می‌دهند که این بیماری باعث اختلال قابل توجه در زندگی روزمره آن ها می‌شود. میانگین سن شروع اختلال دوقطبی ۲۵ سالگی است اما می تواند در کودکان و نوجوانان نیز ظاهر شود. نتایج یک تحقیق که در مجله British Journal of Psychiatry منتشر شده است و در ادامه به آن پرداخته می شود، به بهبود رویکردهای تشخیص زودهنگام این اختلال کمک می کند.

راهکارهایی وجود دارد که می‌توان در اوایل ابتلا، برای کمک به افرادی که در معرض خطر دوقطبی هستند انجام داد مانند ایجاد تغییرات خاص در سبک زندگی، محافظت از الگوهای خواب، اجتناب از برخی استرس‌ها. مداخله زودهنگام در درمان اختلال دوقطبی به دستیابی نتایج بهتر می انجامد.

1-انواع اختلال دو قطبی

با اختلال دوقطبی نوع یک افراد حداقل یک دوره شیدایی را در طول زندگی خود تجربه می کنند و احتمالاً دوره هایی از افسردگی اساسی را نیز تجربه خواهند کرد. شما ممکن است بین حالت های افراطی افسردگی و شیدایی شدید تجربه متناوب داشته باشید. با شیدایی به طور غیرعادی شاد، بیش فعال و فوق العاده پرحرف شده و بدون نیاز به استراحت یا خواب برای روزها فعالیت می کنید. ممکن است تحریک پذیری، افکار مسابقه ای، حواس پرتی و درگیر شدن در رفتارهای تکانشی یا پرخطر داشته باشید.  افراد مبتلا به اختلال دوقطبی I گاهی علائم روان پریشی از جمله توهم، پارانویا یا هذیان های بزرگ را نیز تجربه می کنند.  این اختلال اغلب منجر به بستری شدن در بیمارستان روانپزشکی می شود و نیاز به درمان طولانی مدت با دارو دارد. هنگامی که دوقطبی I شروع می شود، مشخصاً در طول زندگی فرد ادامه می یابد.
اختلال دوقطبی II شکل خفیف ‌تری از اختلال دوقطبی I نیست بلکه یک تشخیص مرتبط است. با اختلال دوقطبی II افراد حداقل یک دوره افسردگی اساسی و حداقل یک دوره هیپومانیا خواهند داشت که مشابه شیدایی است اما با علائم شدیدتر و مدت کوتاه‌ تر. در حالی که هم شیدایی و هم هیپومانیا خلق و خوی بشدت بالا و کاهش نیاز به خواب دارند هیپومانیا دوره ای از انرژی، جذابیت و بهره وری باورنکردنی است که اغلب با موفقیت های فوق العاده همراه می شود.

2- هیپومانیا

هیپومانیا ممکن است برای برخی افراد خوب سپری شود اما برای بسیاری از افراد ناراحت‌کننده، مخرب و مشکل‌ساز است. دوره‌های شیدایی و هیپومانیک مجموعه‌ای از علائم یکسان دارند و برای هر دو باید خلق و خوی تحریک‌پذیر یا افزایش‌یافته و افزایش انرژی به‌ علاوه سه تا چهار علامت اضافی داشته باشید که می‌تواند شامل گفتار تحت فشار، کاهش نیاز به خواب، بزرگ ‌نمایی، حواس‌پرتی و افکار مسابقه‌ای باشد. همچنین افزایش فعالیت هدفمند یا رفتارهای پرخطر و تکانشی.
دوره های هیپومانیک حداقل چهار روز طول می کشد و به اندازه کافی شدید نیست که منجر به بستری شدن در بیمارستان یا اختلال عملکردی قابل توجه شود و دارای ویژگی های روان پریشی مرتبط نیست. برخی از افراد در این دوره ها عملکرد بسیار خوبی دارند و ارتباط تاریخی بین بیماری های طیف دوقطبی و هنرمندان وجود دارد. با این حال، بسیاری از آن ها در طول هیپومانیا خوب عمل نمی کنند و سپس از دوره های افسردگی عمده رنج می برند. هر دو اختلال دوقطبی I و دوقطبی II نیاز به درمان دارند.

 

منظور از هوش چیست؟

آی کیو مخفف ضریب هوشی است که به معیاری از توانایی افراد در استفاده از منطق، استدلال و مهارت های حل مسئله اشاره دارد و به آن هوش عمومی نیز گفته می شود. IQ بر اساس یک آزمون استاندارد سنجیده می شود. شناخت یا عملکرد شناختی به طور گسترده به فرآیندهای تفکر ذهن فرد اشاره دارد. شامل فرآیندهایی می شود که زبان، حافظه و یادگیری، ادراک بصری، پردازش اطلاعات و موارد دیگر را انجام می دهند. در حالی که مهارت های شناختی را می توان تمرین و تقویت کرد ضریب هوشی شما عمدتاً در تمام طول زندگی یکسان می ماند.
به این دلیل که اکثر تست‌های IQ سعی می‌کنند پتانسیل هوش شما را اندازه‌گیری کنند نه توانایی شما در به خاطر سپردن اطلاعات را. توجه به این نکته مهم است که تست‌های IQ رایج ممکن است تنها راه برای اندازه‌ گیری پتانسیل فکری افراد نباشد. در واقع تست ضریب هوشی و امتیازدهی دارای سابقه بحث برانگیز در رابطه با جنسیت گرایی و نژادپرستی است  و گاهی نتایج آن چندان قابل استناد نیست.  

 

همپوشانی ژنتیکی بین اختلال دو قطبی و هوش

چیزی در مورد ژنتیک زیربنایی این اختلال وجود دارد که سودمند است. یکی از احتمالات این است که اختلالات خلقی جدی مانند اختلال دوقطبی بهایی است که انسان برای ویژگی های سازگارتر مانند هوش بالا، خلاقیت زیاد و مهارت کلامی میان فردی باید بپردازد. اسمیت تأکید می‌کند که همانطور که همه عوامل در بروز این اختلال نقش دارند داشتن ضریب هوشی بالا تنها یک مزیت محسوب می شود. ضریب هوشی بالا یک عامل خطر واضح برای دوقطبی نیست اما شاید ژن‌هایی که مزیت هوش را به فرد اعطا می‌کنند می‌توانند به عنوان بیماری در زمینه سایر عوامل خطر بیان شوند.
مانند قرار گرفتن در معرض آنفلوانزای مادر در رحم یا 
سوء استفاده جنسی در دوران کودکی. نتایج با تحقیقات قبلی مطابقت دارد که نشان می‌دهد افراد با تمایل ژنتیکی افزایش یافته به اختلال دوقطبی به احتمال زیاد طیف وسیعی از توانایی‌های خلاقانه را نشان می‌دهند. به ‌ویژه در زمینه‌هایی که مهارت کلامی برای کسب موفقیت سودمند واقع می شوند مانند ادبیات یا نقش‌های رهبری.
یک مطالعه جدید از همپوشانی ژن‌های دخیل در بیماری‌های روانی و هوش را نشان می‌دهد. Olav B. Smeland و همکاران دریافتند که ژن های خطرساز اختلال دوقطبی با هوش بالاتر مرتبط هستند. اسملند و همکارانش دی ان ای بیش از ۴۰۰ هزار نفر را بررسی کردند که شامل ۲۰ هزار بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی و ۳۵هزار بیمار مبتلا به 

 بود. آن ها دریافتند که ۱۲ ژن خطرساز ابتلا به اختلال دوقطبی با هوش مرتبط هستند. در ۷۵ درصد از این ژن ها خطر اختلال دوقطبی با هوش بالاتر مرتبط بود. در اسکیزوفرنی، همپوشانی ژنتیکی با هوش وجود داشت اما نسبت بیشتری از ژن ها با اختلال شناختی مرتبط بود.

تاثیر هوش بر اختلال دو قطبی

برخی تحقیقات نشان می دهد که افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در واقع هوش و خلاقیت بالاتر از حد متوسط ​​داشته باشند اگرچه هنوز یک رابطه علّی ثابت شده وجود ندارد. این اندازه گیری IQ معمولاً قبل از شروع اختلال دوقطبی انجام می شود.  به عبارت دیگر به نظر می‌رسد بسیاری از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی قبل از بروز علائم این بیماری هوش بالاتر از حد متوسط ​​داشته اند. بنابراین آیا این بدان معناست که افراد با هوش بالا بیشتر مستعد ابتلا به اختلال دوقطبی هستند؟ 
شواهد قطعی نیست اما نشان می دهد که ممکن است پیوندی وجود داشته باشد. یک مطالعه قدیمی‌ سوئدی نشان داد که دانش‌آموزان با نمره الف تقریباً چهار برابر بیشتر از همسالان خود در معرض ابتلا به اختلال دوقطبی در بزرگسالی بودند. این تحقیق به صورت ویژه روی مردان انجام شده بود. از طرفی همان مطالعه نشان داد که برخی از دانش‌آموزان با پایین‌ترین نمرات تحصیلی نیز شانس بیشتری برای ابتلا به این بیماری نشان دادند. با این حال محققان با بررسی همه عوامل مؤثر به این نتیجه رسیدند که هوش استثنایی در واقع با شیوع اختلال دوقطبی مرتبط است.

تاثیر اختلال دو قطبی بر سطح هوش

به نظر نمی رسد اختلال دوقطبی بر سطح هوش تأثیر بگذارد اما می تواند بر برخی از جنبه های شناختی موثر واقع شود. بین شناخت و هوش تفاوت وجود دارد. هر چند با هم مرتبط هستند. شناخت به شما امکان می دهد اطلاعات کسب کنید و رویدادها و محیط اطراف را درک کنید. به عنوان مثال حافظه، منطق و پردازش بصری نمونه هایی از عملکردهای شناختی هستند. هوش بیشتر به توانایی یادگیری چیزهای جدید، ایجاد ارتباط بین چیزهایی که آموخته‌اید و پردازش و سازگاری با موقعیت‌های جدید اشاره دارد. 
دوره های شیدایی و افسردگی در اختلال دوقطبی منجر به اختلال در عملکردهای شناختی می شود. این ها اغلب تغییرات موقتی در فرآیندهای تفکر یا درک افراد هستند. به عنوان مثال یک دوره افسردگی باعث می شود در تمرکز روی یک کار یا به خاطر سپردن چیزی مشکل داشته باشید و یک دوره شیدایی بر مهارت های روانی حرکتی، استدلال و حافظه کاری شما تأثیر می گذارد. گاهی اوقات ممکن است روان پریشی را نیز تجربه کنید. اما تحقیقات نشان می دهد با وجود این اختلالات عصبی شناختی، هوش در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی تحت تأثیر شروع این بیماری قرار نمی گیرد.  

 هدیه یا نفرین؟!

زندگی با هیچ اختلالی آسان نیست. اختلال دوقطبی منجر به فشار قابل توجهی بر زندگی روزمره می شود. با این حال با درمان و کمک مناسب می توان بر آن غلبه کرد. بسیاری از نابغه های دوقطبی معروف بوده اند که برای رسیدن به عظمت و جایگاه واقعی خود بر اختلال خود غلبه کرده اند. از اسحاق نیوتن تا ماریا کری و ویرجینیا وولف، بسیاری خود را فراتر از این اختلال تعریف کرده و به جهان شناسانده اند.

آیا هوش دو قطبی ها کسل کننده است؟

مطالعات قطعی ای درباره هوش دو قطبی ها وجود ندارد که نشان دهد افراد مبتلا به دوقطبی باهوش تر یا کسل کننده تر از باقی قشر مردم هستند. اما فشار ناشی از اختلال بر عملکرد روزانه می تواند باعث کناره گیری آن ها از تعاملات عادی شود که می تواند این تصور را ایجاد کند که آن ها کسل کننده هستند یا انگیزه ندارند. با درمان مناسب، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی می‌توانند بر محدودیت‌های خود غلبه کنند و واقعاً یک زندگی رضایت‌بخش داشته باشند. حتی با وجودیکه سلامت روان دانشمند بزرگی مانند ایزاک نیوتن نیز تحت تأثیر این اختلال قرار گرفت او توانست بر آن غلبه کند و یکی از بزرگترین افراد معروف طول تاریخ شود.

شغل مناسب

برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی مهم است که در محیطی با انعطاف پذیری در محل کار و برنامه ریزی با محیط کاری پر جنب و جوش و درک کافی کار کنند. کارشناسان می گویند زیاده روی در کار می تواند برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی مفید باشد.  برای بیماران دوقطبی شغل مناسب شامل نویسندگی، توسعه دهنده وب، شنوایی شناس (کمک به افرادی که مشکلات شنوایی دارند)‌ یا سونوگرافیک بودن را شامل می شود. همه این مشاغل با آزادی در فکر کردن یک محیط انعطاف پذیر و یک محل کار حساس را بوجود می آورد. فراتر از این هر شغلی که امکان انعطاف پذیری و درک مکان های کاری را فراهم کند برای افراد مبتلا به اختلال دوقطبی مناسب است.  

هوش دو قطبی ها | سخن آخر

اختلال دوقطبی بسیار جدی‌تر از فراز و نشیب‌های عاطفی معمولی است که هر کسی هر از گاهی تجربه می‌کند. این یک اختلال مادام العمر است که نیاز به مدیریت و حمایت دارد. اما همچنان با وجود بیماری می توانید زندگی نرمالی داشته باشید.
بیماری شما چیزی است که باید آن را مدیریت کنید. نه شما را کنترل می کند و نه هویت شما را تعریف می کند. در مورد علائم و نشانه های رایج اختلال دوقطبی بیاموزید و اگر فکر می کنید که هر یک از معیارهای تشخیص را دارید با پزشک خود صحبت کنید. شما می توانید با دریافت حمایت مورد نیاز از سلامت روان خود محافظت کنید.