كودكان از لحاظ فعاليتهاي حركتي بايكديگر تفاوت دارند. ممكن است همه كودكان به نظر بزرگسال بيش فعال باشند، ولي به نظر مي رسد كه بعضي كودكان هرگز از حركت باز نمي ايستند. آنان در سنين پيش از دبستان بدون اينكه هدفي داشته باشند بدون وقفه مي دوند، بالا ميروند، و مي خزند. وقتي كه بزرگتر مي شوند ناتواني مشخصي براي آرام نشستن نشان داده و به طور افراطي تمايل به بيقراري دارند. يك مشاهده گر مي تواند دريابد كه آنها بيش از كودكان ديگر فعال بوده و فعاليتشان كيفيتي بي هدف و تصادفي دارد. كودكاني كه بيش از اندازه فعال اند مشكلاتي نيز در توجه و تمركز دارند. در گذشته اصطلاح بيش فعالي ، سندروم بيش فعالي، اختلال مغزي خفيف، نارسايي كنشي مغزي خفيف. براي اين رفتار به كار رفته است.
معيارهاي اين اختلال عبارتست از:
- بي توجهي.لااقل سه مورد از موارد زير:
- اغلب در تمام كودكان كارهايي كه شروع كرده اند با شكست مواجه مي شوند.
- اغلب به نظر مي رسد كه گوش نمي كنند.
- به آساني برآشفته مي شوند.
- در تمركز نمودن روي كارهاي مدرسه يا ساير وظايفي كه نياز به توجه طولاني دارد دچار اشكال هستند.
- در دلبستگي به فعاليتهاي بازيچه اي مشكلاتي دارند.
- انگيختگي ناگهاني. لااقل سه مورد از موارد زير:
- اغلب بيش از فكركردن عمل مي كنند.
- به طور افراطي از يك فعاليت به فعاليت ديگر مي روند.
- از لحاظ نظم در كارها دچار اشكال هستند(نه به دليل ضايعه شناختي).
- نياز به مراقبت زياد دارند.
- مرتبا در كلاس فرياد مي زنند.
- در موقعيتهاي گروهي و بازيها رعايت نوبت نمي كنند.
- بيش فعالي. لااقل دو مورد از موارد زير
- مرتبا در اطراف مي دوند و از درو ديوار بالا مي روند.
- در آرام نشستن دچار اشكال بوده و دائما مي لولند.
- تحمل نشستن در جايي را نداشته و از اين حيث دچار اشكالند.
- به هنگام خواب بيش از اندازه در اطراف حركت مي كنند.
- هميشه در حال رفتن و عمل كردن هستند، چنانكه گويي توسط يك موتور تحريك مي شوند.
اين علامتها بايد توسط بزرگسالان در محيط كودك گزارش گردد. اگر والدين و آموزگار از نظر اين رفتارها توافق نداشتند به گزارش آموزگاران بايد وزن بيشتري داده شود زيرا آنان با رفتارهاي طبيعي هر سن آشنايي بيشتري دارند. نشانه هاي بيماري كه در بالا ذكر شد مخصوص كودكان 8تا 10 ساله است. كودكان كم سالتر معمولا نشانه هاي بيشتري را نشان مي دهند و كودكان مسن تر نشانه هاي كمتري را. اين رفتارها بايد قبل از 7سالگي شروع شده، لاافل 6ماه دوام داشته باشند، وعلت آن عقب افتادگي شديد،اختلال عاطفي نباشد. گرچه اين معيارها براي شناخت رفتار اين كودكان سودمند است، با اين وجود مسائل معنا داري در تعبير و تفسير آنها وجود دارد، مثلا، رفتار يك كودك بايد بر اساس سنش بررسي شده سالم و يا منحرف توصيف گردد، نه اينكه آيا او اين خصوصيات ذكر شده را نشان داده يا خير.
علاوه بر آن بيش فعالي با مشكلات ديگري نيز مي تواند همراه باشدكه عبارتست از:
- اختلالات مربوط به سوخت و ساز غدد داخلي، ازقبيل فعاليت بيش از اندازه تيروييد.
- مسموميتها، از قبيل مسموميت باسرب.
- حساسيت، بخصوص حساسيت غذايي.
- اختلالات حسي،ازقبيل كوري و كري.
- خلق وخو،ازقبيل تغيير غيرطبيعي كنشهاي روانشناختي.
- تاخير رشد عصبي،از قبيل نارسايي رشد دستگاه عصبي مركزي آسيب ديدگي دستگاه مركزي مانند صرعهاي حاد سندرم مغزي مزمن.
- واكنشهاي آموخته شده،از قبيل واكنش به فشارهاي رواني محيط اجتماعي.
- اختلالات شخصيتي،ازقبيل اختلالات مرضي مربوط به صفات شخصيت.
- پسيكوزها، از قبيل اسكيزوفرني و اختلالات رفتاري عميق.
بنابراين قبل از آنكه تصميم درباره درمان اين بيماري گرفته شود بايد ساير احتمالات مورد بررسي قرار گيرند.فراواني اين اختلال در پسران بيشتر ازدختران است و نسبت آنها از4به1تا9به1 در نوسان است.
منبع: روانشناسي مرضي كودك
انتخاب موضوع و ویرایش : زينب معصوم زاده