رشد اجتماعي در دوران نوجواني

اولين تجربه اجتماعي بچه ها در خانواده شكل مي گيرد و روابط خانوادگي و شخصيت اجتماعي والدين در رشد اجتماعي بچه ها و ارتباط آنها با خارج از خانواده تاثير تعيين كننده اي دارد. يكي از ابعاد مهم دوره نوجواني رشد اجتماعي است كه مهارت هاي مربوط به آن تاثير بسيار عميقي در زندگي آينده فرد و از جمله در تشكيل خانواده، به دست آوردن شغل و پيشرفت در دنياي حرفه اي دارد. در اين بخش به جنبه هاي اجتماعي روابط خانوادگي و ارتباط نوجوان با همسالان خود مي پردازيم.

نوجوان و خانواده

رابطه والدين با نوجوانان پايه و اساس رابطه آنها با دنياي بيرون از خانواده است. با توجه به تحولاتي كه در سنين نوجواني در شخصيت نوجوانان روي مي دهد، خانواده با روحيات و حالات جديدي در فرزند خود رو به رو مي شوند و طبيعي است كه نقش ها و وظايف جديدي متوجه آنهاست.

  • توجه و حمايت

با ورور بچه ها به دوره نوجواني ، خيلي از والدين احساس مي كنند كنترل بچه ها از دست آنها رها شده و مراقبت و توجه به آنها سخت شده است. به عكس نوجوانان هم احساس مي كنند والدين به آنها توجهي ندارند و آنها را درك نمي كنند. همان طور كه در قسمت هاي قبل اشاره شد در اين سن نوجوانان به توجه بيشتري نياز دارند. اما مسئله اين است كه والدين مي خواهند همان توجه و مراقبت هاي دوره بچگي را براي نوجوانان خود ادامه دهند. همين نگاه مانع از ارتباط درست ميان والدين و نوجوانان مي شود. اما لازم است والدين نوجوانان خود را به عنوان افرادي كه در حال گام نهادن در دنياي بزرگسالي هستند به رسميت بشناسند. به احساسات ، عواطف و حالات آنها توجه داشته باشند، به حرف هاي آنها گوش كنند و در مواردي كه ممكن است در تصميم گيري ها از آنها نظر خواهي كنند.

  • درك و همدلي

براي ارتباط عميق و واقعي با نوجوان،لازم است والدين احساسات، افكار و عواطف فرزند خود را به درستي بشناسند. بعضي از والدين معني مراقبت از نوجوان را اين مي دانند كه آنها را نصيحت نمايند. اين نوع رابطه يك طرفه و تحكم آميز مانع از همدلي و همزباني با نوجوان مي شود. در اين حالت نوجوانان فكر مي كنند مدام زير نظر هستند، كسي به آنها اعتماد ندارد و نبايد دست از پا خطا كنند. بديهي است كه چنين احساسي آزار دهنده و ناخوشايند است و بنابراين از هر فرصتي استفاده مي كنند تا از چنين نظارتي آزاد شوند.در چنين رابطه اي آنها احساس نمي كنند كه پشتيباني دارند كه مي توانند در مشكلات به آنها پناه ببرند بلكه مي ترسند در صورتي كه مشكلات خود را مطرح كنند مورد مواخذه و توبيخ قرار گيرند. در اين وضعيت والدين و فرزندان در مقابل هم موضعي دفاعي مي گيرند و در نتيجه نمي توانند رابطه صميمانه با يكديگر داشته باشند.روشن است كه عامل اصلي به وجود آوردن چنين وضعيتي والدين هستند.

همان طور كه در قسمت هاي قبل ديديم نوجوانان جور ديگري فكر مي كنند و با نگاه ديگري دنيا را مي بينند. بنابر اين نبايد انتظار داشته باشيم كه آنها مانند زمان كودكي خود يا شبيه بزرگسالان فكر كنند. بايد بپذيريم كه آنها تغييراتي طبيعي را طي مي كنند و لازمه اين تغييراتچنين روحيات و خلق و خويي است. والدين بايد از هر فرصتي براي نزديك شدن به دنياي نوجوان خود استفاده كنند وبه اين ترتيب رابطه خود را با او حفظ نمايند. والدين بايد به تغيير و تحولات روحي و رفتارهاي متغير نوجوانان خود حساس باشند و مانند ناظري مهربان از فرزند خود غاقل نشوند. بايد به بچه ها اجازه حرف زدن بدهيد و گوشي شنوا و دلي صبور و سينه اي فراخ داشته باشيد. اگر دائما از بچه ها انتقاد كنيد و همه رفتارهاي آنها را مورد سوال قرار دهيد بچه ها احساس بي ارزشي مي كنند،اعتماد به نفس دزر آنها ضعيف مي شود و افرادي گوشه گير و پرخاشگر مي شوند و به لاك خود فرو مي روند و روز به روز رابطه صميمانه بين شما كم رنگ تر مي شود و سرانجام زمينه اي براي درك آنها و رابطه اي همدلانه باقي نمي ماند.

  • دوستي و محبت خالصانه

فرزندان ما قبل هر چيز انسان هستند. بنابر اين وظيفه اصلي ما قبل از هر چيز اين است كه باعث رشد و شكوفايي خصلت هاي انساني در آنها شويم. بيش از نگراني از نمرهو معدل، بيش از نگراني درباره خوراك و پوشاك،وبيش از آن كه نگران شغل آينده آنها باشيم لازم است نگران صفات و منش انساني آنها باشيم. فرزندان ما انسان هايي هستند كه مي توانند به  بالاترين درجات انساني برسند واين است كه به آنها ارزش مي دهد نه گرفتن قلان نمره يا كسب مدرك يا برنده شدن در مسابقه . ما بايد فرزندانمان را به خاطر انسانيت آنها و بدون هيچ قيد و شرط ديگري دوست داشته باشيم و چه چيزي قابل مقايسه با اين گوهر انساني است؟

اگر والدين چنين احساسي به فرزندان خود داشته باشند، هيچ چيز مانع از عشق و محبت خالصانه به آنها نمي شود.خطاها يا نمره كم بچه ها از محبت والدين چيزي كم نمي كند. در اين صورت والدين بيش از هر چيز نگران شخصيت و حرمت انساني فرزندان خود هستند و هر چيز ديگري در اولويت هاي بعد از آن قرار مي گيرد.در چنين جوي فرزندان احساس مي كنندكه وجود آنها براي پدر و مادر با ارزش است ونه چيز ديگر.اين مبادله عاطفي خالصانه شادي واقعي ايجاد مي كند و زمينه مناسبي براي رشد عاطفي واحساسي،واجتماعي فراهم مي آورد.تنها كساني كه محبت خالصانه دريافت كرده اند مي توانند در آينده به انسان ها خالصانه محبت كنند وعشق بورزند.

اما از طرف ديگر يكي از مهم ترين قابليت ها براي به عهده گرفتن مسئوليت هاي بزرگسالي استقلال است. نوجواني شروع به دست آوردن استقلال در جنبه هاي مختلف جسمي،فكري،عاطفي واجتماعي است. والدين آگاه ، به چنين ضرورتي توجه دارند ودر مهرورزي هاي خود مراقب هستند كه مانع رشد واستقلال فرزند خود نشوند. آنها مي دانند كه حمايت وپشتيباني ها ومحبت و همدلي نسبت به فرزندان نبايد باعث وابستگي بيش از حد آنها به خانواده ومانعي در راه رشد شخصيت آنها شود.

بعضي از والدين با محبت بيش از حد و مراقبت ها و حمايت هاي افراطي ، به فرزند خود ظلم مي كنند. در واقع آنها بيش از آن كه فرزند خود را دوست داشته باشند اسير دل خود هستند.چرا كه دوست داشتن فرزند به معني مهيا نمودن زمينه براي رشد و رساندن او به سعادت است، و شخصيتي وابسته و رشد نايافته راه سعادت را به سختي طي مي كند.

 

ويژگي هاي رابطه سازنده والدين با نوجوانان

 

برخلاف تصور عمومي، نوجوانان نياز بيشتري به توجه دارند، اما شيوه هاي توجه به نوجوان با كودك متفاوت است.در اين جا به چند نكته جهت تقويت و پيدايش رابطه ي والدين و نوجوانان مي پردازيم:

  • درك درست موقعيت با توجه به روحيات ، رفتارها و نيازهاي او وايجاد اطمينان خاطر در او.
  • صميميت، محبت و ابراز عواطف خالصانه و بدون قيد و شرط.
  • دادن استقلال و مسئوليت به نوجوان مناسب با سن و موقعيت.
  • احترام به نظرات نوجوان و شريك كردن آنها در تصميم گيري.
  • داشتن كنترل كافي (نه سختگيرانه) با هدف حمايت و پشتيباني از او.
  • فراهم نمودن زمينه ها و ميدان هايي كه بتواند ظرفيت ها و استعداد هاي خود را بشناسو و رشد دهد.
  • داشتن انتظار واقع بينانه و در حد توان از او و برخورد واقع بينانه با اشتباهات او.
  • استفاده زياد از تشويق و به ندرت از تنبيه.

نوجوان و گروه همسالان

يكي از ويژگي هاي دوره نوجواني علاقه به حضور در جمع دوستان و همسالان است. با ورود به دنياي نوجواني و تغيير و تحولاتي كه در احساسات و افكار نوجوان به وجود مي آيد نيازهاي تازه اي نيز مطرح مي شود كه پدر و مادر نمي توانند همه آنها را تامين نمليند. يكي از مهم ترين اين نيازها بودن در كنار افرادي است كه هم صحبت ، هم فكر وهمدل ودر حال و هواي هم باشند و شرايط يكديگر را به خوبي بفهمند و اين شرايط تنها در گروه دوستان موجود است.

بر خلاف تصور عمومي ، گروه و همسالان نوجوان بيش از آن كه منشاُ انحراف يا آسيب باشند جنبه هاي مثبت فراواني دارند. ارتباط با گروه دوستان خوب زمينه سلامت رواني و سازگاري اجتماعي را در فرد افزايش مي دهد. دوستان خوب مي توانند شريك احساسات هم باشند و در بعضي از جنبه ها به يكديگر كمك كنند و از هم حمايت نمايند واين باعث كاهش فشارهاي رواني مي شود. البته دختر ها و پسرها روحيات متفاوتي در دوستيابي دارند. معيارپسرها براي انتخاب دوست بيشتر جرات وشهامت، منطق و وظيفه است در حالي كه دختران بيشتر به داشتن روابط صميمانه و مراقبت از يكديگر و احساس مسئوليت توجه دارند.

در اين ميان نوجواناني كه مهارت برقراري ارتباط با همسالان و دوستيابي را ندارند و يا در اين مورد منع مي شوند از منبع مهم حمايتي و عاطفي محروم مي شوند.توانايي ايجاد روابط دوستانه در خانواده شكل مي گيرد. هر چه روابط بين والدين و نوجوان صميمانه تر باشد او توانايي بيشتري براي برقراري روابط دوستانه دارد.البته عوامل ديگري مانند ميزان معاشرتي بودن والدين ونوع روابط اجتماعي خانواده با اقوام و دوستان در اين مورد بسيار تاثير گذار است.

نوجواناني كه مهارت بيشتري در دوستيابي و روابط اجتماعي دارند سنجيده تر و واقع بينانه تر عمل مي كنند و در ابراز دوستي متعادل تر هستند. نوجواناني كه توانايي كمي در اين باره دارند دوستي هايي با شيفتگي هاي افراطي دارند كه ادامه دادن يا از هم پاشيدن آن هر دو بحران آفرين مي شود.

محبوبيت در گروه

در سال هاي اول نوجواني، نوجوانان نسبت به ميزان محبوبيت خود در گروه، نگرش منفي دوستان نسبت به خود و يا انتقاد هاي آنان حساسيت زيادي دارند و به همين دليل گاهي براي بدست آوردن رضايت دوستان كارهايي مي كنند كه باعث تعارض هايي با خانواده مي شود. البته هر چه والدين با فرزندان خود صميمي تر باشند و از نظر شخصيت عزت نفس بيشتري داشته باشند چنين برخوردهايي با شدت كمتري پيش مي آيد. اما به هر حال محبوبيت در گروه براي نوجوانان اهميت زيادي دارد. البته اين موضوع هميشه جنبه منفي ندارد چرا كه در بيشتر گروه هاي مختلف نوجوانان مهم ترين معيار هاي محبوبيت در گروه ويژگي هايي مانند پيشرفت درسي،موفقيتورزشي، قدرت رهبري و اصالت خانوادگي است.